☼... I しѺ√乇 English ...☼
انگلیسیو عشق است.......♥!
سلام به دوستای خوبم تو ادامه مطلب دوتا داستان انگلیسی در حد (مبتدی-معمولی!)گذاشتم بامعنی.بد نیست بخونین! سلامی دوباره! بیا توی ادامه مطلب تا تست های روان شناسی مختلف باحال بخونی! Don't go for looks, دنبال نگاه ها نرو، A young man asked Socrates the secret of success. Socrates told the young man to meet him near the river the next morning. They met. Socrates asked the young man to walk with him into the river. When the water got up to their neck, Socrates took the young man by surprise and swiftly ducked him into the water. The boy struggled to get out but Socrates was strong and kept him there until the boy started turning blue. Socrates pulled the boy’s head out of the water and the first thing the young man did was to gasp and take a deep breath of air. Socrates asked him, “what did you want the most when you were there?” The boy replied, “Air”. Socrates said, “That is the secret of success! When you want success as badly as you wanted the air, then you will get it اینم متن آهنگ I set the fire to the rain از Adele در ادامه مطلب... اولین مطلبمو از متن آهنگ diamond ازRihanna شروع میکنم. آخه راستش می خواستم وبم مخلوط موسیقی-انگلیسی باشه! برای متنش بیا تو ادامه مطلب...
تبادل لینک
هوشمند
ادامهي مطلب
ادامهي مطلب
ادامهي مطلب
they can deceive
Don't go for wealth
even that fades away.
Go for sum1 who makes u
smile becoz only a smile makes
a dark day seem bright..
ممکنه فریبت بدن
دنبال ثروت نرو
چون حتی ثروت هم یه روزی نا پدید میشه
دنبال کسی برو که باعث میشه لبخند بزنی
چون فقط یه لبخنده که میتونه
باعث بشه یه روز خیلی تاریک، کاملا روشن به نظر بیاد
One day, a letter came addressed in a shaky handwriting to God with no actual address.
He thought he should open it to see what it was about. The letter read
مردی برای یک اداره پست کار می کرد که مسئول رسیدگی به نامه هایی که آدرس نا معلوم داشتند بود.یك روز متوجه نامه ای شد كه روی پاكت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامهای به خدا !
با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده بود:
I am an 83 year old widow, living on a very small pension. Yesterday someone stole my purse.
It had $100 in it, which was all the money i had until my next pension check.
Next Sunday is Christmas, and I had invited two of my friends over for dinner.
Without that money, I have nothing to buy food with.
?I have no family to turn to, and you are my only hope. Can you please help me
خدای عزیزم
بیوه زنی هشتادوسه ساله هستم كه زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی میگذرد. دیروز یك نفر كیف مرا كه صد دلار در آن بود دزدید.
این تمام پولی بود كه تا پایان ماه باید خرج میكردم.
یكشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت كردهام،
اما بدون آن پول چیزی نمیتوانم بخرم.
هیچ كس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم . تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی می تونی من كمك كنی؟
Each one dug into his or her wallet and came up with a few dollars.
By the time he made the rounds, he had collected $96, which they put into an envelope and sent to the woman.
The rest of the day, all the workers felt a warm glow thinking of Edna and the dinner she would be able to share with her friends.
Christmas came and went. A few days later, another letter came from the same old lady to God.
All the workers gathered around while the letter was opened. It read:
كارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همكارانش نشان داد.
نتیجه این شد كه همه آنها جیب خود را جستجو كردند و هر كدام چند دلاری روی میز گذاشتند.
در پایان نودوشش دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند …
همه كارمندان اداره پست از اینكه توانسته بودند كار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.
عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت، تا این كه نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید كه روی آن نوشته شده بود: نامهای به خدا !
همه كارمندان جمع شدند تا نامه را باز كرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود :
How can I ever thank you enough for what you did for me? Because of your gift of love, I was able to fix a glorious dinner for my friends.
We had a very nice day and I told my friends of your wonderful gift. By the way, there was $4 missing.
I think it must have been those bastards at the Post Office
خدای عزیزم،
چگونه میتوانم از كاری كه برایم انجام دادی تشكر كنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا كرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم.
من به آنها گفتم كه چه هدیه خوبی برایم فرستادی. البته چهار دلار آن كم بود كه مطمئنم كارمندان اداره پست آن را برداشتهاند!
ادامهي مطلب
ادامهي مطلب
پرنسس صورتی
گوگولی
فوته توفه
حالی حولی
داستانهای انگلیسی
هالیوود
just joke
مینی وب
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان ☼... I
しѺ√乇 English ...☼
و آدرس
lioc-english.LXB.ir
لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.